قیمت رایگان!

اشتراک 0 دیدگاه 354 بازدید
دسترسی سریع
ارتباط با استاد
امکان بازگشت وجه

توضیحات

داستان از یک خواب شروع می‌شود خوابی صادق که وعده همسری بهترین مرد عالم را  به فاطمه می‌دهد. همان روز عقیل برادر حضرت علی مهمان قبیله بنی کلاب بود. عقیل از حزام ، فاطمه را برای برادرش خواستگاری می‌کند و فاطمه می‌شود عروس خانه علی.

فاطمه که دیگر ام‌البنین نام گرفته صاحب ۴ فرزند پسر می‌شود و هرکدام از آنها را با عشق و محبت به اهل بیت بزرگ می‌کند. با قد کشیدن پسرهایش می‌بیند چطور جوانه محبت و ادب  در جان و روحشان ریشه می‌دهد. عباس پسر بزرگ ام‌البنین طوری تربیت شده بود که هیچ کجا کلام و قدمی جلوتر از پدر و برادرانش بر نمی‌داشت و همواره در پشت امام خود قرار می‌گرفت. تا اینکه واقع تلخ ۲۱ ماه رمضان صورت گرفت پدر وصیتی را به عباس که حالا برای خودش شیرمردی شده بود، کرد. آن هم فقط درکنار حسین بماند.

از آن روز به بعد عباس همه حسین شد. جایی نبود حسین باشد و عباس نباشد. حتی در آخرین خلوتگاه حسین(ع) در بقیع.

آن شب بنی‌هاشم تصمیم گرفتن از مدینه بیرون روند تا حسین بیعت یزید را نپذیرد. ام‌البنین عباس و چهار فرزندش را راهی کاروان کرد و سفارش کرد تا جان در بدن دارید از امامتان مراقبت کنید. کاروان راه افتاد ام‌البنین و چندی دیگر در مدینه ماندند و با چشم‌های گریان آن‌ها را بدرقه کردند. روزها و شب‌ها می‌گذشت و ام‌البنین چشم انتظار خبری از کاروان بود تا اینکه یک شب ام سلمه خواب دید آشفته و گریان به در خانه ام البنین آمد و گفت: پیامبر را در خواب خاکی و پریشان دیده! ا‌و گفت حسین را کشته‌اند!

از آن شب به بعد دیگر ام‌البنین آرام و قرار نداشت. هرروز بر دروازه شهر می‌نشست تا خبری برسد. تا اینکه یک روز پیکی وارد شهر شد و خبری را داد. خبری که با شنیدنش یقه‌ها را چاک دادند و ناله‌ها را به آسمان ‌رساندند…

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مادر عشق”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *