درگاه این خانه بوسیدنی است
بدون امتیاز
0 رای
«درگاه این خانه بوسیدنی است» از روزهای جوانی این مادر حکایت میکند. روزهایی که به داغ جگرگوشههایش گذشت و خم به ابرو نیاورد. روزهایی که کنار بچههایش بود و به سرعت برق و باد گذشتند. روزهای ۱۳ سالگیاش که از زنجان به نازیآباد تهران آمد و این شهر و خانه به نظرش غریبترین جای دنیا بود.
رایگان!
همسایههای خانمجان
بدون امتیاز
0 رای
«همسایههای خانمجان» حفاری ظریفی است به لایههای زیرین جنگ سوریه و الفبای جدید جهادِ دستپروردههای حاج قاسم. آنها که تا زنان و بچههای البوکمال از شهر خارج نشدند، پایشان را در شهر نگذاشتند.
رایگان!
مربعهای قرمز
بدون امتیاز
0 رای
«مربعهای قرمز» شاید در ظاهر، خاطرات یک چهره آشنا به نام «حاج حسین یکتا» باشد؛ ولی در اصل فصل مشترکی است بین بچههای دهه چهل که در جبهه قد کشیدند و مرد شدند. از شیطنتهای آن نسل میگوید. از انقلاب که میان روزهای جوانی و نوجوانیشان جاری شد و جنگ که ناگهان سایه انداخت روی زندگیشان. در میان فصلهایش به راه رشدی پرداخته که خیلی از آن بچهها طی کردند. راه رشدی که شروعش در مسجد بود و پایانش شهادت. راه رشدی به مربیگری کسانی مثل آیت الله احمدی میانجی و پسرش جعفر. راه رشدی به فرماندهی شهید مهدی زینالدین فرمانده لشکر ۱۷ علی بم ابیطالب قم.
رایگان!
رسول مولتان
بدون امتیاز
0 رای
با خواندن کتاب «رسول مولتان» غمی لطیف در هزارتوی دلتان میدود. غمی که دل شهید رحیمی را برای شیعیان خارج از کشور، می سوزاند. غمی که شب و روز و خواب و خوراک را از این مرد بزرگ گرفته بود. غمی که او را به آرزویش رساند و سرانجام در دفتر کارش به دست اشقیالاشقیا در خونش غلتید و در حالی که نام پدرش امیرالمومنین(علیهالسلام) را بر لب داشت به شهادت رسید.
رایگان!