«عید و آتش»
9 فروردین 1402
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
صدای انفجار از بالا به گوش رسید. دود از در و دیوار بلند شده بود.
به شوخی از زیر کلاه محافظ داد زد:
- چی شد سال تحویل شد؟
همکارش خندید. شلنگ آب را محکمتر گرفت.
صدای بیسیم با صدای چوب در حال سوختن و فشار قوی آب مخلوط شد. - یک کپسول دیگه طبقهی بالا ترکیده بچه ها. دست بجنبونید شب عیدی چشم خیلیا بهتونه!
نسترن محمدیکیا
دیدگاهتان را بنویسید