زنان و ادبیات پایداری(بخش اول)
جنگ اجتناب ناپذیر است و تا زمانیکه انسان در این کره خاکی زنده است از جنگ دور نیست. هابیل و قابیل اولین آدمهایی بودند که ادبیات پایداری را رقم زدند و در قرآن به آن دو شخصیت اشاره شده است: «پس نفس امارهاش او را به قتل برادرش ترغيب كرد و وى را كشت و از زيانكاران شد .» جنگ زیبایی و جذابیتی ندارد و در عوض ویرانی و آوارگی و کشتار دارد؛ اما وقتی میبینیم عدهای از شهر و دیار خود برای دفاع از حیثیت و شرف و اعتقاد و دین خود عاشقانه در برابر جنگ افروزان مقاومت میکنند به فرمایش حضرت زینب سلام الله علیها جز زیبایی ندیدم! باور راستین پیدا میکنیم. ادبیات مقاومت و پایداری در ایران با همه جهان تفاوت اساسی دارد؛ ادبیاتی که بن مایهاش مکتب سیدالشهداست و شهادت و ایثار و جانبازی را به جهانیان فریاد میزند.
ادبیات پایداری ادبیاتی است که رنگ و نشانی از ادبیات حماسی دارد؛ چرا که حماسه هر ملتی بیان کننده آرمانهای آن ملت است و مجاهدتی را که در راه سربلندی و استقلال برای بیرون راندن دشمن از سرزمین خود یا شکست دادن دشمن صورت گرفته است، برای نسل آینده روایت میکند. سردمدار ادبیات مقاومت در ادبیات فارسی کسی نیست جز فردوسی بزرگ که با سرودن شاهنامه اثری بزرگ و حماسی خلق کرد. در ادبیات حماسی ما جنگ و مقاومت در صورتی والا و ارزشمند است که در جهت دفاع از کشور یا مبارزه با ظلم و ستم باشد. ادبیات پایداری شامل اشعار، داستانها، نمایشنامهها و سرودهایی است که در دوران خاصی از تاریخ ملتی یا قومی با هدف ایجاد روحیه مبارزه و پایداری در مردم خلق میشود. اگر این آثار خوب پرداخت شوند میتوانند مانند نمونههای جهانی ماندگار و حتی تبدیل به فیلم و تاتر و تولیدات بصری شوند. در کشور ما علیرغم وجود مضامین و سوژههای ناب جنگی، ورود زنان به عرصه داستان و رمان ادبیات پایداری خیلی چشمگیر نیست. اگرچه داستانهایی با بن مایه دفاع مقدس و شخصیتهای رزمنده و شهید خلق شدهاند، باز هم این تولیدات کافی نیست و نیاز به عزم ملی برای حضور زنان در ادبیات پایداری است.
وقتی از ادبیات پایداری حرف میزنیم نمیتوانیم از ادبیات جنگ و ضدجنگ چیزی نگوییم. داستان جنگ به داستانی اطلاق میشود که جنگ را با نقاط درخشان و تمامی مصائبی که به بار میآورد نمایان میکند. اما داستان ضدجنگ داستانی است که به شرح پیامدهای ناخوشایند جنگ میپردازد و ماهیت جنگ و اهداف پشت پرده آن را زیر سوال میبرد. در غرب و سایر ملل جهان داستانهای زیادی خلق شدهاند که در آن یک ملت متخاصم است و ملتی دیگر طالب جنگ نیست و تنها برای دفاع از مرز و بوم خود مجبور به نبرد شده است. ذکر این نکته لازم است که در ایران ادبیات داستانی جنگ به ادبیات داستانی دفاع مقدس معروف است.
از طرفی چون ادبیات پایداری و مقاومت ما ایرانیان از فرهنگ جهاد و مسلمانیمان نشات میگیرد با مزین شدن به احادیث و روایات و آیات قرآن این ادبیات میتواند در نوع خود غنیتر شود. مفاهیمی نظیر عاشورا ایثار شهادت به این گونه اضافه شود و به محتوای مذهبی و دینی نزدیک شود و حتی در مواردی با ادبیات دینی پهلو بزند.
از آنجا که ادبیات مقاومت معمولا به توصیف دلاوریها و از خودگذشتگیهایی میپردازد که ملتی یا قومی بر ضد ملتی یا قومی دیگر که اغلب اشغالگر یا متجاوز است از خود نشان میدهد میتواند از لحاظ اخلاقی و فرهنگی پیامهایی برای خوانندگان داشته باشد. به همین خاطر در تولید این آثار باید نهایت دقت را به کار برد و از تولید آثار به اصطلاح زرد یا روایتهای صورتی که فقط به جنبههای ظاهری شخصیتها میپردازد پیشگیری کرد. در این مورد پای تاریخ شفاهی و خاطرات رزمندگان و بازماندگان شهدا که از گونههای بسیار رایج ادبیات پایداری در ایران است به میان میآید. و از قضا در سالهای اخیر زنان نقش پررنگی در این عرصه داشتهاند و از لحاظ کمی و کیفی و حضور در جشنوارهها توانستهاند جایزهها را درو کنند. ضرورت حضور زنان در این عرصه به این دلیل است که احساسات و جزئینگری زنانه میتواند در ثبت این خاطرات بسیار مفید باشد. زنان میتوانند با همنشینی با مادران و زنان و دختران شهدا و رزمندگان از فداکاریهای آنان بنویسند و بخشی از هویت زنانه را به ثبت برسانند. ورود احساسات زنانه در روایت جنگی که به خودی خود چِقِر و تلخ است میتواند لطافت خاصی به اثر ببخشد و روح اثر را از جنگ و خونریزی دور کند و به بعد معنوی و آسمانی نزدیک کند.
دیدگاهتان را بنویسید