معرفی کتاب «تونل سوم»
«تونل سوم» یک رمان خواندنی با درونمایه بلوغ شخصیت و پر از خردهماجراهای جذاب و اولین اثر فاطمه الیاسی است که از سوی انتشارات شهید کاظمی در ۱۷۴ صفحه به بازار نشر عرضه شدهاست.
کتاب داستان پسر نوجوانی به نام وحید است. او در مدرسه چندان کودک محبوبی نیست؛ اما کمکم با بزرگ شدنش نگاهش به دنیا تغییر میکند. داستان با کودکی وحید در مدرسه شروع و با جوانی او ادامه پیدا میکند. جایی که وحید به صف انقلابیون میپیوندد و جلوی جنایتهای رژیم شاهنشاهی میایستد.
«تونل سوم» تلاش میکند تا یک بازنمایی از مبارزات نیروهای انقلاب در سال ۵۷ به مخاطب ارائه داده و بخشی از تلاش این نیروها برای مبارزه با رژیم شاه در کرمانشاه را پوشش دهد.
فاطمه الیاسی میکوشد در این رمان نوجوان، به مقابله با تحریف تاریخ پهلوی پرداخته و نشان دهد چگونه این رژیم با خرابکاریهای مختلف سعی در بدنام کردن نیروهای مبارز انقلاب داشته است. این کتاب جزو آثار راهیافته به مرحله نهایی جشنواره داستان انقلاب در سال ۹۹ بود و در همین سال و جشنواره جایزه ادبی شهید اندرزگو، بهعنوان اثر برگزیده گروه کودک و نوجوان انتخاب شد.
این رمان دارای یک محتوای تاریخی معتبر بوده و نویسنده برای خلق آن، فرم کلاسیک و قالب شاهپیرنگ را انتخاب کرده است. او خردهماجراها را نیز به فراخور موقعیت خلق، و چاشنیِ اصل داستان کرده است.
در بخشی از کتاب آمده است:
زبانش مثل یک تختهی خشک به دهانش چسبیده بود و تکان نمیخورد. اینقدر دکمهی پیراهنش را پیچانده بود که دکمه از جا کنده شد و توی مشتش افتاد. بچهها خیره نگاهش میکردند و پلک نمیزدند. طعم صدا زدنهای یهویی را چشیده بودند و میدانستند تنبیه اساسی در انتظار وحید است. میرزایی فریاد زد: «حبیبیان! گفتم پاشو برو دفتر!»
وحید سرش را پایین انداخت و از خودش پرسید: «کی گفتی برم؟»
بوی پرتقال، کلاس را پر کرده بود. از روی نیمکت بلند شد و راه افتاد. هر قدم که برمی داشت، بو تندتر می شد. هرچند ندیده بود، اما می توانست حدس بزند کار خشایار است. همین که پایش را جلو گذاشت، پای دیگرش کشیده شد و نقش زمین شد. خشایار به بهانهی برداشتن مدادش از زیر نیمکت، بند کفشهای وحید را به هم گره زده بود. میرزایی چشمهای ریزش را تنگتر کرد و فریاد زد: «پاشو چلمن!»
تهیه و تنظیم: رضا شعبانی
دیدگاهتان را بنویسید