بررسی داستان کوچک خانم رباطجزی
شیرینی چرا؟
-خودم که دیابت دارم بچهها هم که…
(اثر: آزاده رباط جزی)
🔴نقد اثر:
در داستان کوچک، اصلی داریم با عنوان سفیدخوانی که در انتهای این داستان کوچک هم از آن استفاده شده است. این اصل میتواند به اقتصاد کلمات در داستان کوچک بسیار کمک کند و نویسنده کلماتی را که تکراری و یا قابل حذف هستند را بیان نکند. اما سفیدخوانی مشروط است به حضور نشانههایی که در داستان وجود دارند و جای خالی ایجاد شده در داستان را قابل حدس مینمایند.
در این داستان چه نشانههایی وجود دارد؟ بیماری؟ نبودن فرزندان؟ علت آنها چیست؟ فقر؟ مرگ فرزندان؟ و یا هر علتی که به ذهن مخاطب میرسد.
مخاطب این داستان نمیتواند تصورکند فرزندان این شخص که معلوم نیست خانم است یا آقا چه شدهاند؟ در قسمت سفیدخوانی این داستان میتوان هر دلیلی را بیان نمود! این بلاتکلیفی درمحتوای داستان سبب قطع ارتباط با مخاطب گردیده است.
عنوان این داستان نشان میدهد که شخصی که دیابت دارد و جنسیت آن هم معلوم نیست به شخصی دیگر که برایش شیرینی آورده میگوید برای چه شیرینی آوردی من که دیابت دارم و فرزندانم هم که… آن شخص کیست؟
این ابهام خوشایند نیست و مهم است که در داستان کوچک با تمام کوچکیاش شخصیتها را بشناسیم، البته واضح است که منظور و مقصود از این گفته شخصیتپردازی نیست زیرا که در داستان کوچک جایی برای این پرداخت وجود ندارد.
جریان سیال ذهن نویسنده نکتۀ دیگری است که میتوان به آن اشاره نمود. نویسنده در ذهنش به گذشته و حال شخصیت داستانش گذر دارد اما این گذر و رفت و برگشت در این داستان برای مخاطب معماگونه است. قطعا اتفاقی در زندگی شخصی که دیابت دارد رخ داده، برای فرزندانش و خودش و حالا در زمان اکنون است و کسی که احتمالا از گذشتۀ او خبر دارد و شاید هم نداشته باشد، شیرینی آورده، که دلیلش هم نامعلوم است و البته دیالوگ و گفتگویی هم ندارد!
این ابهامات در این داستان به درک محتوای آن توسط مخاطب آسیب زده است.
در پایان یک نکته را باید تاکید کرد که با وجود اینکه در یک داستان کوچک، کوتاهی میتواند امتیاز محسوب شود؛ اما نباید محتوا و قابل درک بودن داستان را فدای کوتاهی آن کرد.
آرزوی موفقیت برای شما دوست عزیز را دارم.
(به قلم فرزانه فراهانی)
دیدگاهتان را بنویسید