معرفی کتاب «قربانی شهریور»
رسالت روایت چیست؟
روایت همه چیز نویسندگیست حتی، مادر ادبیات داستانیست؛ مثلا درام درد!
گاهی اوقات غبار درد و رنجی عمیق کنج دل خیلی از آدمها ریشه دوانده؛ اما زبانی لازم است تا این درد مشترک را فریاد کند.
زبان زلال و روانی که دلسوزانه و همدلانه، از عمق جان بگوید.
منصفانه بنشیند پای صحبت دو طرف ماجرا و جز حقیقت و شفافیت و نرمی، بر زبان نیاورد.
آنوقت است که با ثبت این رنج مشترک، آتش دل صاحبان درد، رفتهرفته کم شَرر میشود. گویی حالا خود را یکه و تنها در میان کارزار نمییابند و میان گرد و غبار درد و غربت، راه چاره را سادهتر میجویند.
گاهی رسالت روایت همین است عزیز.
همین شنیده شدن و ثبت شدن و …
در “قربانی شهریور” به قلم پرتوان زهرا کاردانی، در ۱۵۹ صفحه، اینبار پای حرف مستاجران و صاحبخانهها و بنگاهیان معاملات ملکی مینشینیم. آنهایی که هر کدام چه بسیار داستانهای دراماتیکی در دل دارند و همگی به نحوی قربانی قوانین نوشته و نانوشته استیجارند.
اقشار مختلفی از آدمها، از تحصیلکردههای مستاجر غربت گرفته تا اتباع ساکن ایران، زنان سرپرست خانوار، قربانیان جنگ و… راویان این کتاب هستند. در این روزهای سخت و نابسامان و عملکرد ضعیف و متزلزل مسئولین حوزه مسکن و شهرسازی و عدم نظارت بر بیعدالتی نجومی این حوزه، خواندن این کتاب به شدت توصیه میشود.
که ایکاش روزی برسد، که کسی به اضطراب اجاره اول ماه و شکایت صاحبخانه و خیانت در امانت مستاجر، آرامش و حرمت خانه را از دست ندهد.
پینوشت به همه.
امضا: یک مستاجر!
.
بخشی از کتاب:
از وقتی بزرگ میشوی و کمکم میتوانی از حرف بزرگترها سر دربیاوری، یک سری مفاهیم برایت ساخته میشود که ازشان تصوری نداری. توی مکالمه آنهاست که برای اولین بار میشنوی اثاث فلانی را صاحبخانه توی کوچه گذاشته. اما نمیدانی که چطور و با چه کیفیتی. شاید تنها تصویری که به ذهنت برسد، آن لحظهای است که اسدالله خانِ سریال پدر سالار، پشتیهای لاکیِ عروسش را از طبقه بالا توی حیاط پرت میکرد.
ما پشتی نداشتیم. یک دست مبل صورتی داشتیم که یک هفته بود از سمساری خریده بودیم. سبا عاشق رنگش بود، اما میگفت به رنگ فرشهایمان نمیآید.
فصل گل محمدی بود. رفته بودیم میدان ترهبار گل بخریم برای شربت و مربا. وقتی برگشتیم، مبلها جلوی در کوچه بودند!
(تهیه و تنظیم: فاطمه شایانپویا)
دیدگاهتان را بنویسید