بررسی داستان کوچک «آقا جان»
خاطر آقاجان خیلی عزیز بود.
بابا رفته بود که دم عیدی او را به خانه بیاورد.
هر کس برای این مهمانی کاری میکرد.
پسر کوچک خانواده هم میخواست کاری بکند.
شنیده بود نمک برای آقاجانها خوب نیست.
پس پستههای آجیل را یکییکی از ظرف آجیلخوری برداشت و در دهانش گذاشت.
آنها را مکید. نمکشان که پاک شد، سر جایش برگرداند.
(اثر: زهرا شفیعی سروستانی)
نقد اثر:
طرحِ داستان، ساده و خطی است. نویسنده مقدمهای میگوید و در همان دو خط اول، تکلیف زمان و مکان را معلوم میکند. در انتها با ایجاد غافلگیری، برای چند لحظه لبخندی بر لب میآورد.
با خواندن اثر متوجه میشویم، نویسنده عناصر داستان را میشناسد. بلد است قلاب بیندازد و با داشتن شروعی صابونی، مخاطب را با خود همراه کند.
یکی از ویژگیهای برجسته اثر، زبان آن است. طنزپردازی ظریفی که در کلمات جا گرفته و لحن داشتن راوی، به فضاسازی و باورپذیری تیپهای داستانی کمک میکند و حس نزدیکی به روایت را، برای مخاطب میسازد.
در آثار مینیمال، معمولا کارکترها، به شخصیت نمیرسند و در حد تیپ میمانند. اما به خاطر ماندنِ تیپهای داستانی، کاری است که نویسنده به خوبی از پس آن برآمده و پسرِ کوچک خانواده را در ذهن ما به یادگار گذاشته است. اینجا باید به نویسنده «آفرین» گفت.
اگر بخواهیم به اثر نگاه دقیقتر داشته باشیم؛ میتوان نکاتی را برای بهبود آن پیشنهاد داد.
در داستان مینیمال، حساسیت روی زبان بیشتر است. به طوری که اگر کلمهای حذف شود، به داستان لطمه وارد کند. لغاتی چون «که» و «پس» در این داستان از مواردی است که با حذف آن به روانتر شدن زبان داستان کمک میشود.
یکی از روشهایی که در انواع داستان، میتواند به مسئله بهبود زبان و روایت کمک کند، دست گذاشتن روی هر خط از داستان است.
به این حالت که از اول داستان، روی هر خط دست بگذاریم و باقی متن را بلند بخوانیم. اگر آسیبی وارد نشد و اشکالی در طرح، روایت یا شخصیت پردازی، پیش نیامد؛ یعنی آن خط اضافی است. همین روش تا آخرین خطِ داستان ادامه پیدا کند.
یکی دیگر از مواردی که در خلق یک داستانِ خوب، میتواند موثر باشد؛ «نشان دادن» به جای «گفتن» است.
اگرچه که در مینیمال، فرصت کم است؛ اما میشود با کمک تصویر و یا کُنش، جریانی روانتر و داستانیتر داشت. مثلا به جای عبارت « هرکسی برای مهمانی کاری میکرد» آن را نشان بدهیم.
شاید در اسپند دود کردن خواهر؛ یا در شستن و پهن کردن پتوی مخصوصِ آقا جان روی بند رختی.
بعد از این تصویرها، ورود پسر کوچک خانواده، فضایی از آماده شدن، برای مهمانی مخصوص را خلق
میکند.
در مجموع این داستان توانسته غافلگیری را، که یکی از ویژگیهای داستان مینیمال است، در خود داشته باشد و مخاطب از خواندنش لذت ببرد
و داستان مگر چیست جز به تصویر کشیدن قابی از گوشه زندگی.
برای این نویسنده خوشقلم، آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که بیشتر از قابهای زیبایی که به تصویر میکشند، بخوانم.
(به قلم: سیده حدیث میرفیضی)
دیدگاهتان را بنویسید