داستانک هایی درباره داغ زائران سردار دل ها
20 دی 1402
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
تکه تکه
زره نپوشیده بود، دخترک کاپشن صورتی.
مولود توکلی
سرباز
نتوانست پارچه را نو نگهدارد، وقتی رد سرخ روی سپیدی آن راه گرفت.
فقط یک روز از مراسم عمامهگذاری میگذشت.
مولود توکلی
استقبال
بوی باروت و دود پیچید. بغلدستیام با انگشت جایی را نشان داد و گفت:《اَ…بچهها ببینین! اون آقائه چقدر شبیه حاج قاسمه!》
خوب که نگاه کردم، پیدایش کردم. باورکردنی نبود:《آره راست میگی. شنیده بودم حاجی بدل داره ولی نمی دونستم اینقدر شبیهشه.》
حاج قاسم آغوش باز کرد.
سوگند احمدی
سربازِ سردار
ریحانه قلب دشمن را هدف گرفت، با گوشوارهی قلبی.
زهره باغستانی میبدی
دیدگاهتان را بنویسید