قیمت رایگان!
توضیحات
دو برادر به نامهای روزبه و سام با کاروان تجاری پدر خود راهی سفر میشوند. در راه راهزنها به کاروان حمله میکنند. پدر را به قتل میرسانند و روزبه و سام را دو راهزن به نامهای ابوطاهر و رشید به اسارت میبرند. رشید وقتی فهمید روزبه و سام ایرانی هستند سختگیرتر شد و بیشتر به آنها پرخاش کرد زیرا او هیچ دلخوشی از ایرانیان نداشت…
یک شب روزبه و سام از دست آنها فرار کردند اما ابوطاهر و رشید پیدایشان کردند و تصمیم گرفتند این دو برادر را از هم جدا کنند. روزبه با ابوطاهر و سام با رشید رفت. چند روز بعد ابوطاهر روزبه را به فردی به نام خالد فروخت . روزبه ماند و دوری از برادر که حتی نمیدانست کجاست!
روزبه شد خدمتکار دختر خالد و مثل یک برده مطیع امر اربابش بود. یک روز متوجه خبری میشود که زندگی زبیده، دختر خالد را میتواند نابود کند. روزبه تصمیم میگیرد خبر را به زبیده بگوید. در ازای این کار زبیده ، روزبه را فراری میدهد و به او میگوید برادر تو در مکه است.
روزبه خوشحال میشود و به طرف همان مسیری میرود که زبیده نشانش داده اما خالد روزبه را پیدا میکند و به قصد کشت کتکش میزند در همین لحظه مردی از راه میرسد او را از خالد میخرد. روزبه را به مدینه میبرد و چند روزی از او مراقبت میکند. وقتی مطمئن شد حال روزبه خوب شده آزادش میکند. اما روزبه میداند به تنهایی نمیتواند به مکه برود تصمیم میگیرد ماجرای خود و برادرش را برای مرد تعریف کند.
مرد به روزبه میگوید: چند روز دیگر کاروانی از مدینه به سمت مکه راهی میشود میتوانی همراه ما به مکه بیایی تا با کمک هم برادرت را پیدا کنیم.
بعد از مدتها روزبه خوشحال شد. نور امید در دلش روشن شد….
اما این نور چندان هم روشن نماند. وقتی به مکه رسیدند همه جا را گشتند ولی سام را پیدا نکردند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.