جهانی گرم و روشن «نگاهی به کتاب هفته چهل و چند»
جهانی گرم و روشن
نگاهی به کتاب هفته چهل و چند
وقتی در آن اتاقهای تو در توی قدیمی با بوی نا و نم بین قفسههای کتاب میچرخیدم و با نوک انگشت سبابه دانههای درشت عرق را از پیشانیام پاک میکردم به کتابهای نشر اطراف که رسیدم برای برداشت و خرید کتاب هفته چهل و چند یک دلیل داشتم. من مادر نیستم و برای درک بخشی از جهان، گریزی از آشنایی با روایتهای مادران از مادرانگیشان ندارم.
کتاب هفته چهلوچند، بیست روایت و یا خاطره از زنانی است که مادری در آنها نسبتشان را با جهان و هر چه که دغدغهاش را داشتند تغییر داده است. بسیاری از این بیست یادداشتی که روایت نام گرفتهاند با تعریف روایت خیلی همخوانی ندارند. اما با این حال یادداشتهایی به شدت زنده و زنانهاند و به همین دلیل هم مملو از جزئیات هستند با نگاهی زنانه به زندگی و هر آنچه به آن مربوط است.و دقیقا برای همین است که با نوشتارهایی به شدت صمیمی و گرم و گیرا روبرو هستیم هرچند که به واسطه تعدد نویسندگان، قوت همه نوشتارها در این کتاب یکسان نیست اما به هر حال خواندن از منظر مادران همیشه جذابیتهای انکارناشدنی دارد.مادرانِ کتاب هفته چهلوچند مادرانی هستند که هم درگیر مسائل سادهی نوزادشان مثل ساعات خواب و بیداری، تعداد دفعات تعویض پوشک و اندازهگیری دمای بدن بعد از تزریق واکسناند و هم تلاش میکنند خارج از قواعد و الگوهای مرسوم، مادری باشند که آگهی میبخشد و سرچشمهی زایش و خلق فکرهای نو و راهحلهای تازه است. مخاطب این کتاب فقط زنهایی نیستند که یا تازه تجربهی مادری را پشت سر گذاشتهاند یا قصد دارند این تجربه را به زودی کسب کنند؛ بلکه همهی آدمهایی هستند که چه دور و چه نزدیک به این تجربه، دورهای از زندگیشان به زنی وصل بوده که نامش مادر است. همهی ما نیاز داریم درباره دغدغههای ریز و درشت، گاه ناچیز و پیشپاافتاده و گاه عمیق و دور از ذهن زنهایی بدانیم که روزها، ماهها و سالها، تنها کاری که میکنند؛ مراقبت و تربیت کودک است و شاید برایمان غریب باشد که چه حجمی از عشق و زیبایی با این لحظهها همراه شده است.
مادران امروز زنانی هستند با هویت، تحصیلکرده، مستقل، مصمم، اهل مطالعه. زنانی که در برابر انتقادها و ملامتهای دیگران عقبنشینی نمیکنند، کوتاه نمیآیند، در محافل اجتماعی ظاهر میشوند، سخنرانی میکنند، ترجمه میکنند، مینویسند، رانندگی میکنند، ریسک میکنند و با تکیه بر توانمندیها و انرژی بالای خود، بر تضادها و موانع پیش رو غلبه میکنند. این مادران برای نقشآفرینی منتظر تأیید و تشویق کسی نیستند و از اینرو میتوانند تحولآفرین باشند.
این مادران در عمل سنتهای کلیشهای و کهنه را کنار زدهاند. با رفتار خود تقسیمبندی دنیای زنانه و مردانه به فضای عمومی و خصوصی را از میان برداشتهاند. مادران امروز با رفاقت با همسران خود و جلب مشارکت آنان، برای خود وقت خریدهاند و توانستهاند به تناسب شغلشان و بهضرورت از خانه بیرون بروند. در مجموع مادران نسل نو متفاوت با نسل پیشین برای مطالبهی حقوق خود شعار نمیدهند، میتینگ راه نمیاندازند، وقت خود را بر سر جدلهای بیپایان هدر نمیدهند. اینان با عمل به آنچه حق خود میدانند، پیش میروند. این زنان با تحصیلات آکادمیک و طی کردن مدارج عالی و حضور در میدان کارهای تخصصی کلیشهی سنتی جنس ضعیف را شکستهاند. مرزبندی زنانه / مردانه و تفکیک فضاهای عمومی / خصوصی را پشت سر گذاشتهاند.
دوقطبی زن / مرد در زندگی آنان هیچ ردپایی ندارد. مشارکت زنان و مردان در تکتک روایتها پررنگ بود و موجب شده بود زحمتهای مادر بودن چون گذشته فقط بر دوش مادر نباشد. مشارکت زن و مرد کمک کرده بود مادران فراغت داشته باشند زیباییهای مادرانگی را کشف کنند و از آن لذت ببرند.
آنچه که روایتهای این کتاب را مهم میکند، تصویری است که ورای کلیشههای «مادر خوب» و «مادر بد» از یک مادر ترسیم میکند و نشان میدهد که مادری هم مثل بسیاری از پارههای هویتی دیگر یک انسان، نقشی اجتماعی است که ساخته میشود و از زمان و مکان و مناسبات جنسیتی تاثیر می پذیرد بیآنکه بشود آن را در مجموعهای از کلیشهها از جمله صبر، جانفشانی، از خودگذشتگی و قناعت بی حد و اندازه، بهشتِ زیرپا و دهانی که فقط برای قربان صدقه رفتن و دعای خیر خواندن باز می شود، خلاصه کرد.
البته باید اشاره کنم که کتاب نقاط ضعف مهمی هم دارد. روایتهای گردآوری شده در اثر در کنار همهی محاسن خود دو اشکال عمده دارند که شاید در وهله نخست به چشم نیاید اما اگر بخواهیم آن را با دقت بیشتری بررسی کنیم و به خصوص اگر بخواهیم روایتهای مندرج را به عنوان متونی در حوزهی مطالعات مادری قرار دهیم غیرقابل چشم پوشی به نظر می رسند: اول اینکه کتاب علیرغم تأکیدش بر روشهای آلترناتیو و شخصیای که مادران در فرزندپروری پیشه میکنند و تلاش برای گریز از کلیشهها و استانداردهای رایج، خود تصویری به دام کلیشهای دیگر میافتد. خانوادهای هستهای متشکل از یک زوج نسبتاً مرفه و متعلق به طبقهی متوسط همراه با یک یا دو فرزند، که مادران در هیچکدام از آنها سرپرست خانواده نبوده و هیچکدام برای خانوادهی خود تعیینکنندگی اقتصادی ندارند. در هیچکدام از این بیست روایت، یک مادرِ بدون همسر دیده نمیشود.
به عبارت دیگر میتوان گفت که روایتهای موجود در این کتاب روایتهایی تکصدایی هستند که در آن جایی برای مادران گروههای در اقلیت در نظر گرفته نشده. مثلاً روایت مادرانی از اقلیتهای قومی و مذهبی، مادرانی با ناتوانیهای جسمی و حرکتی، یا حتی مادرانی که دارای فرزندان کمتوان و یا بیمار باشند، در این کتاب غایب است.
البته باید گفت که کتاب هم ادعای نمایندگی همهی مادران را ندارد اما مسألهای که این انتخاب و چینش روایتها ایجاد میکند این است که «بیست روایت از مادری در همین روزها» را به نفع مادران تحصیلکرده، مرفه، دارای همسر، سالم، با فرزندان سالم و متعلق به طبقهیمتوسط مصادره کرده است. مادرانی که با مقولاتی چون مهاجرت، اشتغال، استقلال فکری و مالی، فضای مجازی و اینترنتزدگی و…. درگیر هستند و تبعیض های اجتماعی و نابرابریهایی که مادران در طبقات پایین و ضعیف اجتماع تجربه میکنند، کمتر در زندگیشان نمود پیدا کرده است. برای مثال در هیچکدام از این روایتها، مادران دغدغهی نان و امرار معاش ندارند و همهی آنها حتی اگر هم شاغل باشند، ظاهراً تقسیمکار جنسیتی حاکم بر زندگی شهری را پذیرفتهاند. نکتهی مهم دیگر این است که این روایتها کمتر سویههای خودانتقادی دارند، به عبارت دیگر نویسندگان تلاش میکنند تا به برخی از الگوها و شیوههای فرزندپروری انتقاد کنند و روش جایگزین خودشان را داشته باشند اما در کمتر موردی است که این متنها به روایتهایی اعترافی تبدیل شده باشند. گویی روایان بر اساس نوعی منطق دانای کل، همهچیز را از قبل میدانسته و روشهای جدید و ترکیبی خود را بدون آزمون و خطا و به صرف مبارزه به نوعی از کلیشهها از پیش اتخاذ کردهاند.
اما در مجموع میشود گفت که هفته ی چهل و چند توانسته تصویری واقعگرایانه از مادران جوان شهرنشین متعلق به طبقه متوسط ارائه کند. مادرانی که از روی آگاهی و عاملیت از تن دادن به شیوههای از پیش موجودِ مادری سرباز میزنند و تلاش میکنند که شیوههای فرزندپروری خاص خودشان را داشته باشند.
خواندن این کتاب از این جهت که میتواند تصویری واقعبینانه، غیرکلیشهای و به دور از نماد و استعاره از مادران امروز بسازد به خوانندگان علاقهمند توصیه میشود، به علاوهی آنکه مطالعهی این کتاب به عنوان نمونهای از تلاش برای نوشتن از خود و دغدغههای شخصی و اجتماعی، متنی راهگشاست.
به قلم آزاده جهاناحمدی
دیدگاهتان را بنویسید