قند و نقد «داستانک های عاشورایی»
در اولین جلسهی بررسی داستانکهای عاشورایی با عنوان” قند و نقد” که از جمله برنامههای جانبی سومین سوگواره عاشورایی داستان ده به شمار میآید، تعدادی از کارشناسان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، این اثر را مورد نقد و بررسی قرار دادند:
خورشید
در سیاهی شب، به پاسداری قد راست کرده بود.
و صورت درخشان ماه شب دهم را نگاه میکرد.
یکلحظه قرص ماه تازه عروسش در ذهن دوید و لبخند به لبانش نشاند.
دست به شمشیر آخته اش کشید و از ماه روی گرداند به سمت خیمه حسین:
نافع، فراموشت نشود؛
ماه، روشنی از خورشید میگیرد…
بابی انت و امی و اهلی…
✍️فاطمه شایان پویا
ابتدا سرکار خانم فررانه فراهانی، به نقش و اهمیت وجود استعاره در داستان اشاره کردند و فرمودند:
“در داستان کوچک “خورشید” سعی بر این شده تا به مدد استعاره از دو راهی یک انتخاب گفته شود. انتخاب مهمی که میتواند سرنوشت انسان را رقم بزند.
بهرهگیری از استعاره، روشی است که از دیرباز در ادبیات فارسی مورد توجه قرار گرفته است. به خصوص بهرهگیری از عناصر طبیعت که ادبا توجه ویژهای به آن داشتهاند. اما نکتهای که باید به آن اشاره کرد دقیقا همین جا است که این انتخاب به دلیل پرکاربرد بودنش، کلیشه شده است و اجازه نمیدهد با خواندن این داستان کوچک شگفتی و غافلگیری نصیبمان شود.
ضمن اینکه این اتصال به دنیای استعاره هم به درستی صورت نگرفته چرا که ماه شب دهم هنوز کامل نیست و اینکه شخصیت داستان به یاد قرص ماه صورت عروسش میافتد، اتصالی است که نویسنده خواسته اتفاق بیافتد.
مورد دیگر عدم رعایت منطق تشبیه است. دویدن قرص ماه در ذهن فاقد منطق تشبیه است. مگر اینکه نویسنده قصد آشناییزدایی داشته باشد که در فضای کوتاه این قالب داستانی نمیگنجد.
در مورد این دو راهی هم به طور کلی باز دچار کلیشه هستیم. این دنیا و آن دنیا. خوشیهای اینجا و آنجا. البته میتوان با دو گزینهی دیگر باز هم این دو راهی را ایجاد کرد که مخاطب را درگیر کند. “
اما سرکار خانم زهرا حسینی معتقد بودند که استعارهها و تشبیهها در این داستان بسیار خوش نشستهاند و اضافه کردند:
جسارت نوشتن اولین حس این داستانک است که در بسیاری افراد نیست و سوژه هایی که دارند هیچوقت روی کاغذ ثبت نمیشوند . ایجاد تناسب بین ماه دهم و روی ماه یار هم مورد توجه بوده و نشان از زیبایی شناسی نویسنده است ، هر چند در وصف زیبایی ماه ، شب چهاردهم اکمل التوصیفات مهتاب است؛ اما می توان با خوشبینی این تشبیه را پذیرفت. ولی در خصوص تناسب بعدی، از طرف نویسنده با قوت تمام و با قلمی قدرتمند به نمایش در آمده است: «از ماه روی گرداند» که دل کندن از معشوق را با چشم بستن از زیبایی ماه آسمان به نمایش در آورده است. ارتباط طولی محتوا به درستی حفظ شده و جای تبریک دارد.”
اما سرکار خانم فرزانه فراهانی، پذیرش تشبیه را در این اثر همراه با نوعی خوشبینی نپدیرفتند و فرمودند:
“البته که اینجا تشبیه نیست. داستانک نویسی فقط حس نیست. این استعاره نه تشبیه کلیشه هست و جای کلیشه در داستانک نیست و همین موضوع سبب نداشتن شگفتی در داستانک شده و جذابیت دوباره خواندن را از آن گرفته. “
البته خانم زهرا حسینی با این نظر موافق نبودند و فرمودند: ” ما همیشه ماه شب چهارده رو نماد زیبایی میدانیم و اینجا در مورد ماه شب دهم باید آشنایی زدایی داشته باشیم که مدنظر نویسنده بوده است. در مورد کلیشه سازی در آثار ادبی باید گفت ، این نسخه در صورتی صحیح هست که تمام آنچه در این اثر گفته شده بی کم و کاست در آثار دیگر هم به نمایش در آمده باشه در صورتی که طبق اشاره ، ماه ، ماه دهم هست و مقارنت با حادثه کربلا به آن نهایت زیبایی را داده و حتی برابر با زیبایی ماه کامل شده .”
سرکار خانم فرزانه فراهانی بر این عقیده بودند که جای تکنیک آشناییزدایی در داستانک نیست و در عبارات “ماه دهم” و “ماه کامل” نیز ردپای نویسنده برای ایجاد یک داستان به وضوح دیده میشود.
سپس موضوع نثر داستان مورد بحث قرار گرفت. خانم فرزانه فراهانی نثر را یکدست نمیدانستند و اضافه کردند:” به طور مثال کلمهی “آخته” یک انتخاب کهن و آرکائیک است؛ حال آنکه نثر این داستان ادبی است. شاید گزینهی برهنه، برای این نثر مناسبتر میبود. آخته، برهنه و لخت؛ هر سه به یک معنا هستند اما کلمهی منتخب نویسنده باید با نثر انتخابی هارمونی داشته باشند.”
سرکار خانم حدیث میرفیضی نیز استفاده از کلمه “آخته” را دلیل برهمزنندهی یکدستی زبان دانستند.
سرکار خانم زهرا حسینی به حفظ نشدن زبان معیار در این اثر اشاره کردند و فرمودند:” داستان ، زبانی تشبیه محور است ، زبانی که لقمه را دور سر خود می چرخاند و در دهان میگذارد، «به پاسداری قد راست کرده بود » همان بیدار ماندن است. بنابراین حفظ زبان معیار در بدنه داستان رعایت نشده است .”
سرکار خانم عطیه صالحیان درباره نثر این اثر فرمودند:
“بعضی از جملات در داستان ننشسته و نثر کار رو بهم ریخته مثل به پاسداری قد راست کرده بود، شمشیر آخته میتوانست جملات کمی لطیفتر باشد. در داستان حرف اضافه “و” را زیاد میبینیم که به نظرم بهتر است حذف شود و همچنین کلمه ماه سه بار تکرار شده که بهتر است ماه سوم حذف شود تا به قوی بودن زبان داستان کمک کند . “
نام داستان موضوع دیگری بود که مورد بحث و بررسی قرار گرفت. سرکار خانم زهرا حسینی، عنوان هر اثر را ویترین هر نوشته خواندند و اضافه کردند:”
عنوان در این داستانک گویی مهرهای کوششی است و نویسنده تلاش کرده تا با واژهای محتوای داستان را نصفه نیمه به خورد مخاطب دهد.”
سرکار خانم عطیه صالحیان هم با انتخاب این عنوان موافق نبودند و اظهار داشتند:
“نام خورشید برای داستانک به نظرم کلیشهای است و اسم نویی نیست و به عنوان نکتهی پایانی خود، گفتند:” هدف نویسنده از نوشتن این اثر قابل ستایش است. آنجا که چشم از ماه آسمان میگیرد و به صورت تازه عروسش نگاه میکند. و با جمله آخر همه چیز را تمام میکند: ” ماه روشنی از خورشید میگیرد.” در واقع این مضمون را منتقل میکند که همه هستی ما از حسین است و بی حسین هیچچیز نمیتوانیم باشیم!”
خانم زهرا حسینی به عنوان نکتهی پایانی خود فرمودند: “اینکه ضربه نهایی آنچنان قدرتمند نیست که خواننده میخکوب شود . به قول معروف داستان از جایی شروع می شود که تمام شده است و انگیزه از مخاطب برای چندین بار خوانده شدن گرفته شده است.
سرکار خانم مولود توکلی در پایان به ذکر دو نکتهی مثبت محتوایی پرداختند و آن، سعی موفق نویسنده برای معرفی یکی از شخصیتهای کمتر شناخته شده کربلا است و دیگری به تصویر کشیدن نقش برجستهی زنان در شکلگیری این حماسه بزرگ.
دیدگاهتان را بنویسید