معرفی کتاب «شب های بی ستاره»
شبهای بیستاره از یک انتظار شروع میشود و تا دوری از ستاره زندگی جریان دارد.
ستاره! راوی داستان شبهای بیستاره، دختر نوجوانی که وقایع مربوط به دوران جنگ، زمانی که شهرها یک به یک بمباران میشدند در کنار حوادث تلخ و شیرین برای مخاطب روایت میکند.
شبهای بیستاره علاوهبر دغدغههای یک نوجوان به روزهای سخت و نفسگیر هم میپردازد.
نویسنده با زبانی روان و نثری شیرین و همراه با طنزی که در داستان ایجاد کرده، توانست کمی از تلخی آن دوران را بگیرد و داستان را دلچسبتر و جذابتر کند.
مرضیه نفری نویسنده کتاب، رسالتش را با به تصویر کشیدن تحمل سختیها و رنجهای زنها و مادران در پشت جبهههای حق، تمام کرده است.
نکته جالبی که به چشم میآمد حوادث داستان در شهری به غیر از تهران و شهرهای جنوبی است و مخاطب لحظهها را در شهر مقدس قم سپری میکند. همچنین نویسنده در طول داستان اشاره کوچکی به بمباران شدن اتوبوس حامل دانشآموزان گروه سرود مدرسه راهنمایی قطب راوندی میکند.
در بخشی از کتاب آمده است:
” دلم میخواست لاک بزنم اما میترسیدم. آن دفعه که توی عروسی خالهزهرا زده بودم پاک نمیشد. اینقدر قند به ناخنهایم کشیده بودم که همهاش خط افتاده بود؛ اما خب قشنگ شده بود. مامان گفته بود این آتوآشغالها به درد نمیخورند، بیا حنا بزنم. حنا زده بود به همه انگشتهایم و کف دستم؛ اما به قشنگی لاک نبود. بوی لاک را دوست داشتم. از بوی حنا بدم میآمد، بوی زینت خانم را میداد؛ بوی همه پیرزنهای غرغرو را.”
مخاطبین این کتاب نوجوانهای عزیز هستند که نویسنده به خوبی توانسته است با یک نگاه و دید متفاوت چهره آن روزها را برای نوجوان حال حاضر به تصویر بکشد.
این کتاب با هشت فصل در ۱۵۸ صفحه بهقلم مرضیه نفری به رشته تحریر درآمده است. این کتاب از انتشارات شهرستان ادب منتشر و در سال ۱۴۰۰ به چاپ سوم رسیده است.
تهیه و تنظیم: عطیهسادات صالحیان
دیدگاهتان را بنویسید