هیام؛ روایت یک نسل کشی خاموش در دل تاریخ
رمان «هیام» اثر لیلا قربانی، روایت زنانی است که دوشادوش مردان در میدان رزم جنگیدهاند. «هیام» ترسیم و تفهیم نسلکشی ملتی، زیر سایه محصولات جنگی قرن است. جنس زن لطافت و نرمی است. با جنس سخت و ضمخت جنگ بیگانه است. اما وقتی پای مرگ تدریجی یک ملت در میان باشد، چه طعم های بهتر از زن! درست همینجاست که پای گازهای کشندهای مثل خردل به دل شهرها و حریم خانه ها باز می شود. این سلاح سمی، مسمومیتی ایجاد میکند که اگر نکشد، نسلی را فلج می کند. حتی نسل بعدی را نیز بی بهره نمیگذارد. نسل پویای یک جامعه بیمار میشود و مرگ تدریجی ملتی رقم میخورد.
«هیام» برگرفته از واقعه بمباران شیمیایی حلبچه و سردشت در پیِ نسلکشی مردم کرد عراق است. نمونه و ثمرهای از محصولات جنگیِ قرن حاضر. گازهای خردلی که به جنین درون رحم مادری جنگ زده رحم نمی آورد، و حالا در دهه نود همان قرن، درون ریه های شخصیت این داستان جریان دارد.
«هیام» روایت زندگی مادر و دختری در بستر جنگ و بعد از آن جنگ است. سارا، زنی غیرمسلمان که دل در گرو عشق پسری مسلمان در آلمان می بندند. مسلمان میشود و ازدواج میکند. اما با شروع جنگ و عدم اطلاع از وضعیت همسرش، عازم ایران می شود. او ناخواسته پا در میدان جنگ این کشور غریبه میگذارد. در پیِ یافتن رد و نشانی از همسرش عازم منطقه جنگی میشود؛ اما ناخواسته خودش گم میشود. سارا که خود پزشک است، وقتی از نزدیک میبیند سلاح های شیمیایی تولید شده در کشورش، چهطور نفس های ملتی را به خفگی کشانده، پابند این میدان میشود. اما خود و جنین در رحم اش هر دو عاقبت طعمه این سلاح سمی میشوند.
در این داستان از تعبیر و تفسیر افکار شخصیت داستان پرهیز شده است، با این هدف که نقطه قوت این رمان، زبان عامیانه و خالی از پیچیدگی های گمراه کننده باشد و در انتها برداشت های کیفی داستان به خود مخاطب محول گردد. نویسنده در این داستان تلاش کرده از قهرمان سازی پرهیز کند و یک شخصیتی مردمی خلق کند.
در بخشی از این کتاب آمده است: اولین چیزی که به ذهنم میرسد، پروتکلهای مربوط به جنگ سازمان ملل است. آنها را قبلا خوانده بودم. قبل از اینکه به ایران بیایم. متعجب میگویم: «مگر ممنوع نیست؟ چرا بمب شیمیایی زدهاند؟!»
خانم آشتیانی رنگش پریده است. لبهایش هم برای حرفی که میخواهد بزند میلرزد. برای همین آهسته و با صلابت همیشگی میگوید: «شهر. یک شهر را شیمیایی زدهاند.»
«هیام» در 176 صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات شهید کاظمی به بازار نشر عرضه شده است.
به قلم: رضا شعبانی
دیدگاهتان را بنویسید