معرفی کتاب «مأموریت فلامینگوها»
فلامینگوهایی که در حال کوچ یواشکی، کشف جرم میکنند!
طاهره مشایخ در “مأموریت فلامینگوها”، مثل “رمانسلفی با خرابکار”، از یونس میگوید؛ پسر حدودا ۱۵، ۱۶ سالهای در شهر بندری کیاشهر گیلان که در این داستان عضو گروه فلامینگوها شده و قدم به انجام مأموریتی مهم و انساندوستانه گذاشته که ماجراهای بسیاری را به دنبال دارد.
کتاب نثر ساده و روانی دارد و اقلیمینویسی، یکی از نقاط برجسته آن است. جغرافیای خطه سرسبز شمال، عادات و عبارات و ضربالمثلهای بومی رایج آن در کتاب فراوان است و همچنین اطلاعات بسیار ارزشمندی که خواننده را بر آن میدارد تا زین پس، نگاه دقیق و ویژهای به سفرهای تفریحی خود به شمال کشور داشته باشد.
همچنین بهرهبردن از فضای کرونایی کشور در سالهای اخیر و ترسیم پروتکلها و چالشهای مخصوص آن، روایتی واقعی و ثبت شدنی را برای مخاطب به نمایش میگذارد.
معرفی ویژهای از قهرمان ملی ایران، سردار جنگل، برای مخاطب نوجوان نقطه برجسته دیگر این رمان است.
انگار که قهرمان داستان، در شروع یک اقدام ساده انساندوستانه، در مواجهه با چالشهای جدید ریز و درشت پیشرو؛ کمکم خود را در مسیر همذات پنداری با رشادت و حقطلبی میرزا کوچکخان جنگلی دیده و افق نگاهش گسترش میيابد.
شخصیتپردازی خوبی در خصوص قهرمان و رقبای او ساخته و پرداخته شده و قوس شخصیت و تحول و رشد قهرمان، در داستان، خوب شکل گرفته است.
شاید بتوان گفت، چالشها و کشمکشها، بیشتر مناسب قهرمان سن پایینتر باشد؛ اما این موضوع، بهسادگی میتواند در مبحث تعریف مخاطب، لحاظ گردد.
این رمان جذاب نوجوان، در ۱۷۶ صفحه و تیراژ هزار نسخه، توسط نشر بینالملل به چاپ رسیده است.
برشی از کتاب:
“ماشین که بعد از حسنرود به سمت راست پیچید و اولین بریدگی را به سمت رشت دور نزد، هول توی دلم افتاد. این ماشین کجا میرفت؟ نکند مسیرش انزلی و آستارا باشد؟ نقشه ایران را توی ذهنم بالا و پایین کردم. نکند مرز را رد کنیم؟!”
بهقلم: فاطمه شایان پویا
دیدگاهتان را بنویسید