معرفی کتاب «رجّ رجا»
“رجّ رجا” بهقلم لیلا قربانی داستانیست از دهه پنجاه با محوریت روایت قربانیان خاموش کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.
کتاب داستان جوانیست که درست صبح کودتای ۲۸ مرداد پا به جهان میگذارد. داستان از جایی آغاز می شود که خداداد با زخمی بر بدن برای مداوا نزد پیرمردی رفته و وقتی دختری جوان وارد اتاقی می شود که آنها در آن حضور دارند تا آن چه را برای درمان لازم است به دستشان برساند، چشمهای خاکستری دختر دل از مرد جوان میبرد.
دوران خوش کودکی خداداد هنوز به نوجوانی نرسیده که خیانت پدر مرحومش خیلی زود دست به گریبان او میشود. خداداد و مادرش جورکش این ننگ میشوند و آوارۀ خانههای استیجاری جنوب شهر و نشان الوات جنوبشهری تهران عقبۀ اسمش مُهر میشود.
“رجّ رجا” نمونه زندگی آدمهاییست که پیشتر از انقلاب، طعمه دستنشاندههای حکومت میشوند؛ اما خیلی زود در ورق خوردن روزهای تلخ تاریخ پهلوی، زیر چکمههای مخملی دنیاپرستان له میشوند.
ترسیم فضای زندگی الوات جنوب شهری تهران، ادبیات دههایست که چندان آشنای دهه سومیها و چهارمیهای بعد از انقلاب نیست؛ اما روانی بیان اصطلاحات و تعابیر کمی که پیش میرود، از مشقت اش میکاهد.
در برشی از کتاب میخوانیم:
خداداد از کنار خرابه شاهمردیها میگذرد. عرق کرده است. تندتند قدم برداشته است. بعد از غائله میدان بارفروشها تندی از فرعی میدان بیرون زده است. هنوز خرابه شاهمردیها به انتها نرسیده که نگاهش تا انتهای آن میلغزد. خبری از آن مرد نیست. در فکر است. توجهی به رهگذرهای اطراف ندارد. بعد از کمی راه گز کردن، سرش را که بالا میآورد، به ابتدای کوچه اردکانی رسیده است. در خانه نبش کوچه با صدای بلندی باز میشود. توپ پلاستیکی خطداری از در خانه به کوچه شوت میشود و طولی نمیکشد که سه پسرک به جستی از خانه بیرون میپرند. توپ را دوره می کنند و بر سر تصاحب آن لگد میپرانند و به بازوهای هم چنگ میاندازند. خداداد لبخند م زند. هنوز قدم اولش با خاک میزان نشده، سر میچرخاند و سرکی به دوراهی چپ و راستش میکشد. همین که خیالش از نبود آن سایه مزاحم راحت میشود، تند قدم برمیدارد.
“رجّ رجا” در ۲۲۶ صفحه و در سال ۹۹ توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.
دیدگاهتان را بنویسید