معرفی کتاب «جنگ چهرهی زنانه ندارد»
سالها پیش مستندی راجعبه جنگ بوسنی دیدم. وقتی بین کانالهای تلوزیون میچرخیدم، روی این برنامه درنگی کردم. لحظهای نگذشت که صحنهای از فیلم، مثل سنگی تیز و سخت، خاطرم را خراش داد و همانجا ماندگار شد. خانوادههایی آواره از جنگ را نشان میداد که در یک صف با چهرههایی ترسخورده میدویدند. زنی نوزاد به بغل در حین شیردادن، با دست دیگرش کودکی را به دنبال میکشید. میدوید تا جا نماند.
در آن سالهای نوجوانی که تصویرم از جنگ محدود میشد به فیلم های گاه و بیگاه که از تلوزیون پخش میشد و برادرم پای ثابت دیدنش بود و برای من جذابیت چندانی نداشت؛ این صحنه تا عمق جانم نفوذ کرد و مانند فراخوانی عمل کرد تا در این مقوله بیشتر بدانم.
سراغ کارهای شهید آوینی و مرحوم نادر طالب زاده در مورد جنگ بوسنی رفتم که اطلاعات خوبی دستگیرم شد. همچنین مجموعه برنامه ها و کتابهای نیمهی پنهان ماه، از زبان مادران و همسران شهدا، باب آشناییم را با موضوع دفاع مقدس و جنگ تحمیلی ایران باز کرد. این در حالی بود که این تصاویر روز به روز پیش رویم افزایش مییافت و صحنهی آن زن هراسان با نوزادی در آغوش و کودکی در دست، مدام تکرار میشد.
کتاب “جنگ چهرهی زنانه ندارد” از نگاه و منظرگاه متفاوتی به موضوع جنگ میپردازد. نویسندهی بلاروس، سراغ زنانی که بهصورت نظامی در جنگ جهانی دوم حضور داشته اند و در ارتش روسیه در ردههای مختلف از آشپز و خلبان و تکتیرانداز و مسلسل چی و مینروب و … خدمت کردهاند، رفته و به ثبت خاطراتشان پرداخته است.
این کتاب سراسر گزارشهای عینی زنان حاضر در جنگ است که از احساسات و دیدههای خود می گویند. گزارش حال مادرانی است که یا فرزندانشان را همراه خود به معرکهی جنگ آوردهاند یا مجبور به ترک ایشان برای حضور در میدان نبرد شدهاند. از سختی کنار آمدن با پوشیدن لباس مردانه و کتمان احساسات زنانه و حتی از عشق و دوست داشتن در بطن جنگ روایت شده است. در گزارش اکثر زنان، از دست دادن موها که لازمهی حضور در مناطق جنگی است، بهصورت افسوس و حسرت بیان شده است. همچنین، گزارش پرستارها از مجروحان و کشتهشدگان و حتی مجروحین دشمن آورده شده است.
در این کتاب روح کلمهی وطن، بسیار پررنگ نمایان است. بطوریکه وقتی مورد تهدید بیگانه قرار میگیرد، افراد فارغ از جنسیت، از بذل جان در راه آن مضایقه نمیکنند. ولی پس از جنگ، این زنان هستند که طی یک قانون نانوشتهی اجتماعی باید سکوت کنند و تنها زمانی که در خانه با همرزمان و دوستان زن خود دورهم جمع میشوند با چاشنی هقهق از جنگی بگویند که غریب به نظر میرسد.
در فصل ابتدایی، نویسنده از انگیزهی نوشتن کتاب میگوید. از تسلط فضا و واژگان مردانه، که در تمام کتابهایی که دربارهی جنگ وجود داشت، حاکم بود. و اینکه روایت زنان از جنگ میتواند رنگها، بوها و فضای احساسی خاص خود را داشته باشد. البته سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ(نویسنده کتاب) که روزنامهنگاری حرفهای است، از سختیهای شکستن این فضا میگوید و مصاحبهگرفتن از سوژهها را از بخش های بسیار دشوار کتاب میداند: ” مدت زیادی را در خانه یا آپارتمانشان میگذراندم. چای مینوشیدیم. دستور پخت غذاهای مختلف را بین خودمان رد و بدل میکرديم. و ناگهان لحظهای که منتظرش بودم فرا میرسید. جایی که شخص به خویشتن خویش نزدیک میشد. و نه جنگ را بلکه جوانیاش را بهخاطر میآورد و تکّهای از زندگیاش را”.
این کتاب به یکی از مشهورترین کتابها در زمینهی جنگ تبدیل شده که بارها در ترجمههای مختلف، تجدید چاپ شده است. در ایران، توسط آقای عبدالمجید احمدی ترجمه شده و در ۳۶۴ صفحه توسط نشر چشمه انتشار یافته و هم اکنون به چاپ بیستونهم رسیده است.
روایتهای این کتاب، مربوط به دورانی از جنگ جهانی دوم است که ارتش آلمان نازی با اهداف ناسیونالیستی هیتلر به مرز روسیه تجاوز کرده است و خوانندهی ایرانی با روایت مظلومانهی افرادی همراه میشود که از خاکشان دفاع میکنند. ولی همین ارتش روسیه همزمان، بهعنوان متجاوز ایفای نقش میکند و تحت قوای نیروهای متفقین به خاک ایران تجاوز میکند و از شمال، آن را تحت اشغال در میآورد و همزمان ارتش بریتانیا از جنوب به ایران حملهور میشود و طی همین سالهای اشغال بیش از یک چهارم جمعیت ایران، بر اثر جنگ، گرسنگی و بیماری جان خود را از دست میدهند. و ای کاش در ترجمهی فارسی کتاب و برای مخاطب ایرانی این مسئله، جایی در مقدمه یا یادداشت آخر کتاب مطرح میشد.
نثر کتاب روان و به زبان عامیانهی مردم نوشته شده و شاخصهی اصلی آن، پدیدهی چندصدایی حاکم بر کتاب است بطوریکه یک آشپز و رختشوی ساده هم در روایتکردن، سهیم هستند.
این اثر برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵ میباشد.
در بخشی از کتاب، آمده است: “دربارهی جنگ نمینویسم بلکه دربارهی انسانِ جنگ مینویسم تاریخ جنگ را توصیف
نمیکنم؛ بلکه تاریخ احساسات را روایت میکنم. من مورخِ روحها و قلبها هستم.”
روایت این کتاب روایت زن، از جنگ است که وقتی در حرم ستر و عفاف ملکوت، سرشتش و ریشهاش خلق میشد؛ با چاشنی عشق و زنانگی و لطافت آمیخته شد که حتی در معرکهی غیر انسانی جنگ، آنجا که باید خاک رویش پاشید و در پستوهای چند لایهی نفرت، پنهانش کرد؛ باز بیرون میزند و جلوهگری میکند.
بهقلم: نادیا جوینده
دیدگاهتان را بنویسید