“مستقیم، کَن” یادداشتی بر انیمیشن ژولیت و شاه

به قلم مریم محمدی
برای اینکه یک ملت را نابود کنید، حتما لازم نیست با آنها بجنگید. فقط کافیست تاریخشان را به نابودی بکشانید. تاریخ که نابود شود، آن ملت هویتی نخواهد داشت و ملتی که هویت نداشته باشد، هیچ چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت. «ژولیت و شاه» انیمیشینی به کارگردانی اشکان رهگذر، که در ظاهر قرار است روایتگر بخشی از تاریخ کشور پهناور ایران باشد و در خلالش، فرهنگ و هنر و معماری ایران و ایرانی را به رخ دنیا بکشد، در باطن با گلنگ توهین و خود تحقیری به جان ریشههای تاریخی و فرهنگی ایران افتاده است و دارد تیشه به ریشهی درخت تنومند و پربار تاریخ ایران زمین میزند.در اینکه ناصرالدین شاه قاجاری، مانند بسیاری از پادشاهان، حرمسرای همایونی داشته و یا به فکر مردم و مملکتش نبوده، یا اینکه مادرش مهد علیا زنی توطئهگر بوده و در کشتن امیرکبیر دخالت داشته است، هیچ شکی نیست و کسی هم منکرش نیست. اما اینکه شاه ایران را که از قضا دستی هم بر آتش شاعری و عکاسی و … دارد را شاهی احمق و نادان و بی فرهنگ و هنر فرض کنیم. یا زن ایرانی را آن هم در قامت مادر و همسران شاه، زنانی زشت رو و زشت خو، خبیث، بدون فرهنگ و تمدن و شبیه به جادوگر شهر اُز نشان بدهیم و حد اغراق را تا جایی برسانیم که مادر شاه را مثل هیولای بی شاخ و دم و زنانش را همچون مارهای خزندهٔ چادر به سر ترسیم کنیم. و در مقابل دختر موطلایی فرانسوی را دختری بسیار زیبا و متین، خوش قلب و خوش اندام، دوست داشتنی، مهربان و هنرمند جلوه بدهیم که همهچیز تمام است و مردان ایرانی با دیدنش، دل و دین میبازند و هوش از سرشان میپرد، اگر خودتحقیری نیست، پس چیست؟اصلا این کار چه دستاوردی برای فرهنگ و هنر ایران زمین دارد که برایش هزینه کنیم؟از اینها که بگذریم، موسیقی ایرانی استفاده شده در بخشهای مختلف کار هم جای تامل دارد. کشوری که تنوع موسیقیاییاش، همچون طیف رنگین کمانی در آسمان موسیقی دنیا میدرخشد و اهل فن، به زیبایی و گستردگیاش اعتراف میکنند. اما افسوس که در این انیمیشن، صرفا از بخش روحوضی و کوچه بازاریاش که معنایی خاص میدهد، استفاده شده است. از پرداختن به ادبیات هم چیزی نمیگویم که غصه پردردیست.چرا که شاه و درباریانش به عنوان نمایندهٔ مردم ایران در این انیمیشن، با آن پشتوانهٔ غنی شعر و ادب فارسی و شاعرانی همچون فردوسی، در برابر نمایشنامهٔ رومئو و ژولیت ویلیام شکسپیر، مسحور میشوند.شاید بتوان گفت که تنها نقطهٔ قوت کار، تکنیک قوی و نشان دادن جزییات معماری ایرانی بود که ای کاش این هم نبود. چون این جزییات، فضای کار را دقیقا شبیه به کشور ایران میکند. در حالی که به جز فضاسازی، بخش دیگری از این انیمیشن شبیه به ایران و ایرانیها نیست.چرا که تکنیک هر چقدر هم خوب و حرفهای و قوی باشد، تا زمانی که محتوای کار، توهین آمیز و غیر حرفهایست، هیچ ارزشی ندارد و به خودی خود قابل دفاع نیست.تا چند روز دیگر، برگزیدگان جشنواره چهل و سوم مشخص خواهند شد، سیمرغها روی شانهی صاحبانشان مینشینند و به خانه میروند و تب جشنواره سرد میشود، اما من به فردایی میاندیشم که این انیمیشن قرار است به عنوان نماینده ایران در جشنوارهای خارج از مرزهای این آب و خاک، به نمایش گذاشته شود،و مخاطب غیر ایرانی با دهان باز به پرده سینما خیره شود و از ذهنش بگذرد که اگر شاه و درباریان ایران اینگونه بودهاند، مردم عادی ایران چه وضعیت اسفباری داشتند؟ پس حتما ایرانیها بی جهت میگویند که ایران از دیرباز، مهد فرهنگ و هنر و تمدن است.
القصه! خوشا به حال بلاد فرانسه که یک تیم تولید انیمیشن ایرانی، با صرف هزینهای گزاف و زمانی بسیار، برایشان سنگ تمام گذاشته، انیمیشینی به قاعده ساخته و مردم فرانسه را بسیار زیبا و متمدن و با فرهنگ نشان داده است.کاش کسی به مسئولین برگزاری جشنواره بگوید که جای چنین چیزی، اصلا در جشنواره فیلم فجر انقلاب اسلامی ایران نیست. اما حالا که کار به اینجا رسیده و این انیمیشن در بخش سودای سیمرغ نمایش داده شده است، به گمانم باید جایزهٔ ویژهای برایش در نظر گرفت. چیزی دقیقا شبیه به نخل طلای کن. با فرش قرمز و همان دبدبه و کبکبه.چون این انیمیشن برای فرانسویهاست نه ما ایرانیها.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
واقعاً جای تأسف داره😔😔😔😔
چقدر متاسف شدم از ساخت چنین انیمیشنی😔
البته که به زودی باید شاهد درو کردن جوایز خارجی برای این اثر باشیم چرا که خودتحقیری ازش میباره😞
این اثر کاملا با هدف نابود کردن فرهنگ اصیل ایرانی و نجابت زنان ایرانی ساخته شده. بهائیان از ناصرالدین شاه کینه عمیقی به دل دارند.