طراحی شخصیت
برای طراحی شخصیت در داستان نویسنده به اطلاعاتی در حوزه روانشناسی شخصیت نیاز دارد. شخصیت حتی اگر وجودی متناقضنما داشتهباشد از درون باید رفتارهایش بر منطق روانی او منطبق باشد. پس شناخت انواع تیپهای شخصیت، انواع هوش و حتی طرحوارهها میتوانند در طراحی شخصیت به نویسنده کمک کند. شخصیت بیش از آنکه در نسبت با دیالوگ شناخته شود در نسبت با کنش به مخاطب معرفی میشود. گفتن اینکه من خیلی عصبانی هستم کافی نیست. حتما باید چیزی بشکند ، عربده بکشد یا با مشت زیر چانه شخصیت دیگر بکوبد تا مخاطب مطمئن شود او عصبانی است و یا اگر به خشم انفعالی مبتلاست چیزهایی را فراموش کند یا دست به اهمالکاری بزند.
رفتار او نمود عواطف و افکار اوست. نویسنده باید تفاوت انسان فداکار و قربانی را بشناسد. نگاه درستی به تیپ مهرطلب و مهربان داشته باشد.
و اما طراحی شخصیتهای جذاب
اغلب با الصاق یک صفت متضاد با کلیت شخصیت رقم میخورد. مثلا مرد فاسدی که خانوادهاش را دوست دارد و تا پای جان برای حفظ آن میکوشد. این تلاقی طلایی بسیار مهم است. چه صفتهایی در شخصیت میتوانند در تضاد و تلاقی با هم جذابیت ایجاد کنند؟ زیبایی و خشونت؟فساد و عطوفت؟
کشف اینها کار نویسنده است.
از شخصیت های فیلمها و داستانها در کامنت مثال بزنید و نقطه تلاقی آنها را بیان کنید.
(به قلم: معصومه امیرزاده)
دیدگاهتان را بنویسید