شب یلدا 13 دی 1399 ارسال شده توسط devadmin داستانک نویسنده: آزاده رباط جزی مامان گفته بود: “رسمه چیزایی که شبای دیگه نمیخرن، امشب میخرن و دور هم شادی میکنن. چون امشب از شبای دیگه سردتر و بلندتره.” مامان راست گفته بود. امشب بابا با بخاری آمد.
با سلام و احترام خانم آزاده رباط جزی در جلسه بزرگداشت مرحوم آزاده سرافزار علی اصغر رباط جزی شما و دختر کوچولوتون رو دیدم. روح پدر مرحومتون شاد باشه ان شاءالله. پاسخ
با سلام و احترام
خانم آزاده رباط جزی در جلسه بزرگداشت مرحوم آزاده سرافزار علی اصغر رباط جزی شما و دختر کوچولوتون رو دیدم. روح پدر مرحومتون شاد باشه ان شاءالله.