بررسی داستان کوچک «شفاء»
«شفاء»
کرونا یقهام را گرفته بود. جانم را داشتم، از دست میدادم.
پدرم عهد کرد بود، اگر امام رضا شفایم بدهد ،هر ساله لحظه تحویل ساله نو مشهد باشیم.
پدرم مرخصی گرفت و راهی مشهد شدیم.
(اثر: مهرداد عیوضی)
نقد اثر:
داستان با به تصویر کشیدن واقعیت تلخ کرونا، از موضوع جذابی که در فرهنگ و اعتقادات ما رواج دارد، گفته است .
نویسنده عزیز بهتر است از هنر ایجاز استفاده کرده و داستان را در حجم کوتاهتری بنویسد. همانطور که مشخص است این داستان مینیمالیستی است .
داستان درونمایه حسی و مذهبی دارد. بیمار نجات یافته و پدر نذر یا به قولی عهد میکند هر سال، زمان تحویل سال در مشهد باشد .
کلمه «مشهد» دو بار تکرار شده که بار دوم باید حذف شود. کلمه «پدرم» دو بار تکرار شده که حذف کلمه دوم به زیبایی متن میافزاید .
زمان انجام فعل در این داستان یکدست نیست.: گرفته بود، داشتم ، از دست میدادم، باشیم و….
کلمه «ساله» تصحیح شده و «سال» نوشته شود .
کلمه «نو» جزء اضافات داستان است. ای کاش نویسنده از تکنیک دیالوگ استفاده میکرد. نوشتن عهد پدر از زبان خود در زیبایی داستان نقش خوبی ایفا میکرد .
دست نویسنده محترم درد نکند و امیدوارم داستانهای زیبای دیگری از ایشان داشته باشیم.
(به قلم مژگان حضرتیان فام)
دیدگاهتان را بنویسید