بررسی داستانکهای برتر غربی (۵)
طبق قرار چهارشنبههای آموزشی، به بررسی داستانکهای برتر غربی در هشت هفته متوالی خواهیم پرداخت.
هفته پنجم:
دوری از عزیزان
زیتا بعد از آنکه شوهرش مرد، تصمیم گرفته بود روی پوست صورتش عمل زیبایی انجام دهد. آرزویی که همه عمر حسرتش را داشت.
وسط عمل، فشار خونش کاهش یافت و مجبور شدند عمل را متوقف کنند.
وقتی سعی کرد در آن سفر اندوهبار به خانه، کمربند ایمنیاش را ببندد، شانهاش را از دست داد. او را که به بیمارستان رساندند، متوجه شدند که سرطان، تمام بازوی او را گرفته و به همه جا ریشه دوانده است. بعد پرتو درمانی شروع شد.
حالا زیتا توی آرایشگاه مینشیند، موی سرش ریخته و گریه میکند و گریه میکند.
مادرم این حرفها را از پشت تلفن میگوید. میگویم: مادر زیتا کیه؟
مادرم میگوید: زیتا منم، تمام زندگیام زیتا بودهام، تاس و گریان، آن وقت تو که پسرم هستی و باید مرا بهتر از هر کسی بشناسی، خیال میکنی من فقط مادرت هستم.
گریه میکنم و میگویم: مادر، من در حال مرگ هستم.
جیمز تیت
نقد اثر:
نویسنده هر اثر داستانی باید همیشه یه گام از مخاطب خود جلوتر باشد و مثل یک شطرنجباز
حرفهای، فکر رقیب را پیشبینی کند. برای رسیدن به این مطلوب، باید مدام و پی در پی، از مولفه غافلگیری مدد جست. نویسنده در همین اثر کوچک به دفعات خواننده را غافلگیر میکند.
ابتدا که ماجراهای پیشبینی نشده زیتا را دومینو وار میشنویم، بعد که متوجه میشویم همه آنچه خواندهایم دیالوگ مادری برای فرزندش بوده، و پس از آن میفهمیم قصه زیتا، قصه خود مادر است و در نهایت، جمله پایانی که نقطه اوج حوادث اثر است.
داستان، قصه تنهایی انسان معاصر است و به نوعی به سرد شدن روابط عاطفی در خانواده اشاره دارد. زنی که بزرگترین آرزویش فقط با مرگ همسرش برآورده میشود و تمام زندگیاش گریان بوده، فرزندی که از رویای مادر و پس از آن، از بیماری او بیخبر است و همینطور مادر از فرزند.
نام داستان هم درونمایه اثر را تایید میکند؛ هر چند چون خیلی صریح مفهوم کلی داستان را مطرح کرده، انتخاب دقیقی به نظر نمیرسد.
گره داستانی وضوح لازم را دارد، تعداد شخصیتها محدود و نقش پررنگ دیالوگ در پیشبرد ماجرا مشخص است.
جیمز تیت شاعر و نویسنده آمریکایی متولد سال ۱۹۴۳ است. چند مجموعه داستان و رمان دارد و جایزه پولیترز و جایزه ملی کتاب آمریکا را برده است.
(مولود توکلی)
دیدگاهتان را بنویسید