“بانوی تهران در کوهستان”، روایت برگزیده جشن بانوی فرهنگ

به قلم سمیه سبزهای
آن روزها ما به نمایشگاه نقاشی و عکاسی نیازی نداشتیم. منظرههایی که در شهر روی تابلو هم به راحتی پیدا نمیشد در ایوان خانهمان هر روز دیده میشد.
تابستان، کوهستان خوب و مهربان بود. در دامن سبز و چیندار روستا کودکی میکردیم؛ اما زمستان بیرحمانه میبارید. کمر چترم زیر بار برف و بارانش خم میشد. سرمای استخوان سوز زمستانیش، لذت گلهای بهار و عطر گلابش را هم میکشید.
گاهی توی راه مدرسه اینقدر برف بامها روی سرم میریخت که شبیه آدم برفی میشدم.
برخلاف همکلاسیهایم عاشق زنگ انشا بودم. با شوق برایش مینوشتم؛ اما جز لبخند معلم و بیستهای تکراری چیزی نصیبم نمیشد و من این درد را هم از چشم برفی روستا میدیدم. دفتر انشای دورهی راهنمایی را با این امید بستم که با ورود به دبیرستان و خروج از روستا قلم من هم بهاری گرم را تجربه خواهد کرد. نمی دانستم در خاک سرد این شهر غریب، جوهرش خشک خواهد شد.
قلم را گذاشتم و کتاب ریاضی را برداشتم در میان آوار دیفرانسیل و انتگرال، نفس هایش تنگ و تنگتر میشد. روزهای پر التهابی که از آن تنها دفتر خاطراتی ماند.
بچههای قد و نیمقدم از آب و گِل بیرون آمده بودند و دیگر باید برای بیتابیهای قلمم فکری میکردم. خودکار و کاغذم را با کوزهای آب و بقچهای نان برداشتم و از این کلاس به آن کلاس چرخیدم؛ اما نشد آنچه باید بشود. قد داستانهایم حتی به دیوار بلند شهر قصهها هم نمیرسید تا بتوانم سرکی بکشم. از نوشتن ناامید بودم اما خدا که خواست، دوستم دستم را توی دست کسی گذاشت که دوست شفیق بانوست.
بانوی فرهنگ تهران، قلبش خیلی بزرگتر از پایتخت بود. موج مجازی او حتی به کوهستان و شهرستان هم میرسید.
سخاوتمندانه از اصول تا فوتهای کوزهگری داستان را در نفسهای تنگ قلمم ریخت و به او جان و انگیزهای تازه بخشید. دستم را گرفت و به باغ داستانها و نویسندگی برد.گر چه تازه پا به این دنیای عجیب و خیالی گذاشتهام و جاهای ندیده فراوان هستند اما خدا را شکر امروز حال قلمم خوب است. چون میتواند حرفهای گلو گیرش را بگوید و از تصویرهایی که در کودکی به وجد یا تنگ آمده بنویسد.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی👏👏👏
واقعا یکی از محاسن بزرگ بانوی فرهنگ همین گستردگی کلاس های مجازیشه که به گوشه کنار ایران سرکشیده👌
عالی بود. لذت بردم. خدا رو شکر که با بانوی فرهنگ آشنا شدیم
قلمتون پر بار ان شاءالله
خیلی قشنگ بود. قلمتون مانا باشه همیشه خانوم سبزهای عزیز.
خدا به مجموعهی بانوی فرهنگ خیر فراوان بده بخاطر حمایتهاش، کلاسهای خوبش و اساتیدی که بسیار حمایتگر و مهربانند.
بسیار عالی بود
ممنون
🌷🌷🌷