معرفی کتاب «پریدخت»
“پریدخت” عنوان اولین رمان چاپ شده حامد عسکری، نویسنده و شاعر جوان و خوشذوق ایرانی است که توانست مخاطبان زیادی را جذب کند. تا حدی که در مدت کوتاهی بیش از بیست بار تجدید چاپ شد. نویسنده در این کتاب یک زوج در آستانه ازدواج را به تصویر میکشد که در زمانهای دور از ما زیست میکنند. زمانهی استبداد و استعمار و مشروطه. زمانهای که هنوز دنیای دیجیتال زندگیها را تسخیر نکرده بود و هر عاشق و معشوقی برای رساندن پیامی ولو کوتاه به یکدیگر ، دست به قلم میشدند و نامهنگاری میکردند.
عسکری نیز این کتاب را در قالب نامه نگاشته است. نامههایی که گاه دختر قاجاری قصه، برای معشوقش سیدمحمود مینویسد و گاهی نیز سیدمحمود از دلتنگیهایش برای پریدخت شکوه میکند.
نویسنده در مقدمه کتاب درباره پیرنگ قصهاش چنین می نویسد:
سید محمود و پریدخت ساکن تهران بودند. سید محمود را فرستادهام پاریس برای تلمذ طبابت و پریدخت را چشم انتظارش گذاشتم. کلمه به کلمه این نامهها، راوی سوختن از این فراق چندین ماهه است. و بعد هم هر دویشان توی تاریخ این سرزمین گم شدهاند.
برشی از کتاب: تصدقت گردم، دردت به جانم، من که مُردم و زنده شدم تا کاغذتان برسد، این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده. زن جماعت را کارِ خانه و طبخ و رُفت و روب و وردار و بگذار نکُشد، همین بیهمدمی و فراق میکُشد. مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید، در دلمان انار پاره شد. پریدخت تو را بمیرد که مَردش اسیر امنیهچیها بوده و او بیخبر، در اتاق شانهٔ نقره به زلف میکشیده.
حی لایموت سرشاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفهٔ حبس شما نبوده. اوضاع مملکت خوب نیست؛ کوچه به کوچه مشروطهچی چنان نارنجهایی چروک و از شاخه جدا بر اشجار و الوار در شهر آویزانند و جواب آزادیخواهی، داغ و درفش است و تبعید و چوب و فلک. دلمان این روزها به همین شیشهٔ عطری خوش است که از فرنگ مرسول داشتهاید و شب به شب بر گیس میمالیم.
این کتاب سال ۹۷ در ۱۴۰ صفحه و از سوی انتشارات مهرستان روانه بازار شده است.
(تهیه و تنظیم: کیانا ابوذر)
دیدگاهتان را بنویسید