تعلق، دامی است دامن‌گیر که فرصت پرواز را از انسان می‌رباید. سفر و پروانگی میانه‌ای ندارد با هر که دل در گرو زمین دارد.

“مسافر آگوست” قصه رهیدن است؛ ماجرای عبور، گذاشتن و گذشتن. بی‌چمدان و بی‌تدارک دل به دریا زدن .

می‌شود مثل “حشمت علی” فقط تا سر کوچه رفت به قصد خرید کیک و بعد پرید؛ شتابان و بی‌نگاهی به خانه. می‌شود از کشوری غریب به کشوری غریب‌تر پرواز کرد، مثل پرنده‌ای سرمست، از شاخه‌ای به شاخه دیگر. می‌شود بوی وطن را از ضریح یک بانو نفس کشید؛ بانویی که بهترین مفسر زیبایی است.

“مسافر آگوست” قصه تعبیر رویاهاست؛ رویایی که حتی شهامت به زبان آوردنش را ناچاری با جمله “شوخی کردم” تمام کنی. رویای گذشتن از سد زمان و دفاع از خیمه‌ شیرزن نینوا، رویای زخمی از پهلو، رویای بی‌نشانی شدن، رویای شبیه شدن به حضرت مادر.

“مسافر آگوست” شما را به تماشا دعوت می‌کند. تماشای قد کشیدن برادر از دریچه چشم برادر. تماشای “سید حشمت علی شاه” از نگاه “سید اعجاز”. تماشای منطقه بکهر پاکستان تا دیوارهای گلوله خورده سوریه.

“مسافر آگوست” روزهای قرن بیست و یک میلادی را به سال شصت هجری پیوند می‌زند و آگوست با محرم گره می‌خورد و کربلا با سوریه و بکهر با قم و بهشت معصومه با دارالسلام و زمین با آسمان.

قلم گیرا و شیوای سیده نرگس میرفیضی در بیست و سه فصل ‌ با عنوان‌هایی خلاقانه حکایت شهید مدافع حرم “سید حشمت علی شاه” را روی بوم کلمات به تصویر کشیده است.

داستان از زبان برادر شهید و با زاویه دید اول شخص روایت می‌شود. او از ذوق و قریحه سرشار خود در عرصه شعر، در کتاب هم رد‌پایی گذاشته و مویه‌های پاکستانی را در قالب دوبیتی‌ به فارسی برگردانده است.
کتاب از طرف نشر شهید کاظمی و در ۱۹۸ صفحه در سال ۹۸ به چاپ رسیده است.

“مسافر آگوست” برگزیده دومین جایزه ملی کتاب سال جوانان در سال ۱۴۰۰ شد.

(به قلم مولود توکلی)