معرفی کتاب «دنیا را همانطور که هست ببین»
دنیا در پس اندیشههای زن ساخته میشود.
زنها سازندگان پشت پردهی دنیا هستند و هر کدام میتوانند دنیا را زیبا یا زشت کنند.
قدرت و نفوذ زن بسیار بالاست، فقط باید دنیا را خوب ببینند.
مژگان حضرتیان در کتاب “دنیا را همانگونه که هست ببین” یک زن قوی را به تصویر میکشد. زنی که دنیای خودش را میسازد. با وجود تمام سختیها و مشکلاتِ موجود، هرگز ناامید نمیشود و از داشتن زندگی زیبا دست نمیکشد.
“زیبا” شخصیت اصلی داستان، زنی است که از مشکلات برای خودش پل پیشرفت میسازد و جلو میرود. زمانی که باید محکم بایستد کوتاه نمی آید، جواب رد به سلیمان کسی که پدرش را به دام اعتیاد کشاند و قاچاقچی خبرهای است میدهد. در دوران باراداری متوجه میشود، همسرش حمید هم به دام سلیمان افتاده و تازه اعتیاد را شروع کرده است. زیبا از چاشنی و حربهی عشق استفاده میکند و باعث ترک اعتیاد حمید میشود.
زیبا برای دوام زندگی و خلاصی از شر سلیمان، بندرعباس را برای ادامه زندگی انتخاب میکند. در این میان، اتفاقاتی سبب میشود که زندگی او وارد چالش و تنش جدیدی شود.
حضرتیان با استفاده از ضربالمثل و توصیفات جزئی رمان را پیش میبرد. گرهافکنیهای به موقع، حس تعلیق درستی را در رمان ایجاد میکند.
بخشی از کتاب:
بچهام را بغل کردم و به طرف جاده به راه افتادم. نمیتوانستم در سنگلاخها درست راه بروم. از انگشتان پاهایم خون میچکید. سرم گیج می رفت. دلم میخواست آنجا خودم را سر به نیست کنم. اگر تنها بودم، این بدن زخم خورده را در یکی از آن گودالها میانداختم و از شر زندگی دوباره راحت میشدم. اما به خاطر بچهام که در بغلم مانند گنجشک میلرزید، راه رفتم تا به سر جادهی اصلی رسیدم.
این کتاب توسط انتشارات حدیث قلم و در ۲۵۷ صفحه منتشر شده است.
(به قلم مائده علیزاده)